نتایج جستجو برای عبارت :

همه چیز را به خودش بسپار!

خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ استوقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ استچون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ استخود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوستخود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانیخود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگرچون ناز تو میخواهد ، او را
خود را به خدا بسپار،وقتی که دلت تنگ است؛وقتی که صداقتها آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار،چون اوست که بی رنگ است؛چون وادی عشق است او،چون دور زنیرنگ است
خود دا به خدا بسپار،آن لحظه که تنهایی؛آن لحظه که دل دارد از تو طلب یاری
خود را به خدا بسپار،همراه سراسر اوست؛دیگر تو چه میخواهی ؟!بهر طلبت از دوست
خود را به خدا بسپار آن لحظه که گریانی؛ آن لحظه که از غمها بی تابی و حیرانی
خود را به خدا بسپار،چون اوست نوازشگر؛چون ناز تو می خواهد او را ز درو
یزد بسپار | لوله پوش فیت و لوله آب تک لایه
 دیدگاهپوش فیت, سبز, لوله سبز یزد بسپار, یزد بسپار
یزد بسپار | لوله پوش فیت پلی تک و لوله آب تک لایه یزد بسپار
یزد بسپار گروه تولیدی یزدبسپاردرسال ۱۳۷۶ در شهرک صنعتی ولیعصر واقع در زارچ یزد به بهره برداری رسید.
این گروه با استفاده از آخرین فن‌آوری روز دنیا، روز به روز به تنوع وکیفیت محصولات خود افزوده‌است.
پایه‌گذاران این گروه صنعتی از ابتدای تاسیس کارخانه، همواره بر تولید محصولات با کیفیت و مرغو
لیست قیمت کارخانه لوله پوش فیت نیک بسپار یزد
۳۹۸۱ دیدگاهپوش فیت, پوش فیت نیک بسپار, لسیت قیمت نیک بسپار
نیک بسپار یزد در یک نگاه:
گروه تولیدی نیک بسپار یزد در سال 1380 در ناحیه صنعتی ولیعصر زارچ است .
و در زمینی به مساحت 25هزار متر مربع، با تکیه بر تجربه ، دانش فنی، تلاش و همت آغاز به کار نموده است.
این مجموعه با اندیشه نو و با هدف ارتقا مصالح مصرفی در صنعت ساختمان سازی .اقدام به تولید انواع لوله و اتصالات پلیمری مطابق با استاندارد های بین المللی
دانلود آهنگ جدید و عاشقانه شاد قلبتو بسپار به من اخه عاشق شدن با تو یوسف زمانی با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang ghalbeto bespar be man akhe ashegh shodan ba to az Yousef Zamani
دانلود آهنگ جدید قلبتو بسپار به من اخه عاشق شدن با تو یوسف زمانی
این آهنگ زیبارو گوش کنید و لذت ببرید
دانلود اهنگ قلبتو بسپار به من اخه عاشق شدن با تو
لینک دانلود آهنگ
یک توپ بسکتبال توى دست من تقریبا ۱۹ دلار می ارزه اما توى دست مایکل جردن تقریبا ۳۳ میلیون دلار!بستگی داره توپ توى دست کی باشه!یک عصا توى دست من می تونه سگ ها رو دور کنه اما توى دست موسی(ع) دریای بزرگ رو می شکافه!بستگی داره عصا توى دست کی باشه!دو تا ماهی و یه تکه نان توى دست من یه ساندویچ می شه اما توى دست حضرت عیسی(ع) هزاران نفر رو سیر می کنه!بستگى داره روزى شما دست کى باشه!همانطور که می بینید ، بستگی داره هرچیزى ، توى دست کی باشه!پس ، دلواپسی هایت ،
شرکت صنایع بسپار تحریر آسیا با برند تجاری سهند فعالیت خود را از سال ۱۳۷۳ در زمینه تولید لوازم التحریر ،اداری و بایگانی آغاز کرده است و به منظور دستیابی به خودکفایی در زمینه صنایع پلیمری با استفاده از مدرنترین و مجهزترین ماشین آلات به عنوان اولین و بزرگترین تولید کننده ورق های پلی‌پروپیلن (p.p) در ایران شناخته شده است.
مطابق قوانین اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۱۵ تمامی تولیدات و محصولات مورد مصرف در صنایع مختلف بایستی آلودگی زیست محیطی نداشته باش
#همسفر_ابرها
خودت را رهابگذار بدود میان گیسوانت نسیمدره هافریاد اسم زیبای تو  میان مخمل صخره هایندای جدا مانده از سالهای سبزه و گلخودت را رهافانوسی باش در رهگذار بیدریغ اردیبهشتپای بگذار بر این شهر خموشبگذر از بن بست تنهاییبخند و باز هم بخندکه از آستین تو باید خورشید را دید!
 
بی خیال هر آنچه می آید و می رودبازونت را بسپار به خیال یک درخت توتذهنت را پر از یاس های زرد شادشالت را بسپار به کبوتران قصهکنار یک صخره دمی آرام بگیربا خودت بردار،طعم
ای دختر خسته از آدمیان نمایش گر، ای دختر خسته از آمدن های زود رفتن. به من گوش کن. گوش کن به این پسر که در راهت می دود. می دانم هم جنس من بودند آنهای که از شانه های تا ابد گفتن اما باعث شدن که چشمایت به گریند بخاطر گوش های که فقط دروغ می شنیدند. ای دختر پر غرورِ مهربان، ای دختر تنهای عاشق. به من گوش کن. گوش کن به پسری که هم یار غم هایت گریه کرده. می دانم هم جنس من بودند آنهای که برایت می سرودند اما عشقشان به تو فقط در نوشته های مانده بود که حسی نداشتند.
خدایا منکه خبر ندارم چی برام مقدر کردی ولی میدونم حتما بهترین چیزه فقط تو راه اون بهترین چیز کمکم کن، کمکم کن که قوی باشم کمکم کن که ادامه بدم تو اون راهی که تو میخوای، برمیگردم سمتت و میدونم که تو ارامشمی میدونم که تو کمکم میکنی من حست میکنم من حست میکنم...
تاریکی توهم فراموشی‌ست، گنگی و گیجی قرص‌های خواب‌آور. خاطره‌ای محو و کدر در سرگیجه‌ها تکرار می‌شود. پس می‌زنیم، مست می‌کنیم، خاک می‌پاشیم تا از یاد ببریم اما تصویر نیمه‌ای در پس ذهن نشسته و از خاطر نمی‌رود. قلم را روی کاغذ می‌لرزانیم اما کلمه نمی‌شود. می‌خواهیم بگوییمش و بیرون بریزیم اما از زبان الکن ما فقط داد و ضجه‌های لال‌وار بیرون می‌زند. نه فراموشش کرده‌ایم، نه دیگر یادمان می‌آید که چیست. تاریکی ترس ندارد. بی‌قرار نباید بش
 
باز وا کرده نگاهت به حرم پای مرا..
به ضریحت برسان دست تمنای مرا..
چیست خاصیت این عشق که با جاذبه‌اش..
می‌کشد سوی حرم خلوت شب‌های مرا
مثل من خستۀ دور از وطنی، می‌فهمی..
بهتر از هر کس دیگر دل تنهای مرا..
راستش غربت قم مثل خودش سوزان است
بنشاند مگر الطاف تو در سایه مرا..
به گمانم خودش این غسل زیارت باشد
اشک شوقی که گرفته‌ست سراپای مرا..
دل من کاشی صحن است، که معمار ازل..
کرده محدود به دیوار تو دنیای مرا..
باید ای خوب، ببخشی به بزرگیّ خودت..
غصه پر می‌
{از عاشورا تا ظهور - شماره 30}
 
به خاطر بسپار ...
 
در هیچ کجای تاریخ، تمام مکارم اخلاقی در برابر تمام رذائل اخلاقی ظهور پیدا نکرد چنان که در عاشورای ۶۱ هجری اتفاق افتاد! روبرو شدنِ حسین بن علی علیه السلام در برابر لشگر یزید؛ مبارزهٔ «نهایت حق» در برابر «نهایت باطل»! در یک سو، «رفیع ترین مکارم انسانی» و در سویی «پَست ترین و رَذل ترین صفات»...
حسین درکربلا جنگ را به گونه ای مدیریت کرد که حاصلش بشود "بیداری وجدان و انگیزه سازی برای مبارزه با باطل" مب
جان ماکسول  میگوید " 
به خاطر بسپار " ... زندگی بدون چالش؛ مزرعه بدون حاصل است. 
تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است.
زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛ با "تحول" آغاز میشود. 
لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"، شروع کن تا بزرگ شوی ...  باد با چراغ خاموش کاری ندارد
 اگر در سختی هستی بدان که روشنی...
این متن قشنگ کمی آرامش میده ❤️❤️❤️
آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ،
" نمی توانند " 
پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به "  حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن
و به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ...
 میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...!
ﺑ ﺧﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺖ
ﺑ ﺧﺎﻝ غصه ﻫﺎﺖ
ﺑ ﺧﺎﻝ ﻫﺮ ﻪ ﻪ ﺧﺎﻟﺖ  ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻮ ﺑﺒﻨﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔ
به شدت احساس می کنم هنوز ارتباط با آدم ها رو یاد نگرفتم 
به شدت احساس می کنم اگه الان ازدواج کنم مجدد به خاطر عدم مهارت ارتباط درست می بازم 
دلسوزی در جای خودش و به حد خودش 
غرور در جای خودش و به حد خودش 
کینه در جای خودش و به حد خودش 
مهربونی در جای خودشو به حد خودش
اینا مواردی هستن که من تو زندگیم در عمل بلد نیستم و همیشه برعکس کار می کنم 
باید بدونی که برای دیگران باید تعارف بود و نه دلسوزی 
این قدر نگو منم منم  ،بعدم واسه همه چی خودتا تحت فشار قرار بده، آرامشتم از دست بده و بشو یه گوله ی استرس
چرا گاهی وقتا خودت را میکنی همه کاره ی نظام هستی و بعدم خدا را فراموش میکنی؟
یعنی تو بعد از این همه سال نفهمیدی که همه ی کارها تا باید در طول خواست و رضایت الهی انجام بدی نه عرضش؟
بسپار به خدا خودش به زیباترین شکل کارهاتا واست سامان میده
زندگی کن بر مدارِ الهی
پ ن:
البته منظور این نیست که دست روی دست بذاری و بگی یا الله خودت درستش کن
منظور این
تکلیف کسی که راه رو چهل ساله به طور ظالمانه ای در حق خودش رفته، و زمینه ظلم دیگران در حق خودش رو فرآهم آورده .. و نه کسی می تونه اونو نجات بده و نه به نجات خودش فکر میکنه .. چیییییه؟؟!!! 
کسی که با روش تربیتی مسخ کننده به علاوه جهل و عادت های ویرانگر خودش هر روز ضربه ای مُهلک بر پیکر حیات خودش وارد می کنه، و منفعلانه حیات و زندگی خودش رو دست همه سپرده .. چطور به خودش برمی گرده؟؟؟!!!
 
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْف
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،خاطراتت را،نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیوار دلت...در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد،زمین میخوری...زخم بر میداری...و درد میکشی...نه از بی مهری کسی دلگیر شو ... نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟شاید ... روزی ... ساعتی ... آرزوی نداشتنش را میکردی...تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار ...هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها بر عکس نفس بکشد ...در آینده لبخند بزن... این
سلام جانا 
خواستم بگم که تو چند ماه گذشته ، 
تا دیروقت در حال کاربودم ، اما هیچ پیش رفتی نداشتن 
از همیشه درگیر تر بودم کسی که همیشه کنارم بود یکهو مقابلم قرار گرفت ، خودش را در من نابود کرد ، غمگین شدم، نا امید شدم بعضی وقتا از شدت خستگی بیخیال همه چیز میشدم ، اما یاد شما که می افتادم ، یاد حرفهایتان میگفتید همه چیز را به خدا بسپار ، همه حرف ها کنایه ها همه چیز را ادامه میدادم تا دیشب که کاری را که دوست داشتم انجام دادم ، بدون توجه به هیچ کسی هم
شانیکو مال خود من باش
دانلود آهنگ جدید شانیکو به نام مال خود من باش
Download New Music Shaniko – Male Khode Man Bash
اهنگ
غمگین شانیکو مال خوده من باش دلتو بسپار به دلم قلبمو میدم جاش بدجوری
میخوامت غیر من هر کی گفت دوست دارم گوش نده به حرفاش مال خوده من باش
با کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ با لینک مستقیم + متن موزیک
By Quality MP3 320 & 128 Direct link kbps lyrics Music + Play Song
دانلود در ادامه مطلب

دانلود آهنگ شانیکو مال خود من باش
متن آهنگ شانیکو مال خود من باش :
به تو گیره دلم درگیره دلم
♫♫♫
مگه
اگر در کاری موفق شوی دوستان دروغین و دشمنان واقعی به دست میآوریزندگی کتابی است پر ماجرا هیچ گاه آن را به خاطر یک برگش که از آن راذینیستی دور نیندازجایی در پشت ظهنت به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند روی همه چیز هستهمیشه همه خواستنی ها داشتنی نیست همان طور که همه داشتنی ها خواستنی نیستبه کم نورترین ستاره ها قانع باش زیرا چشم همه به سوی پر نورترین ستارهها دوخته است

ادامه مطلب
نمى دونم چرا دختران زیبایى رو فقط در حالت هاى خاصى درخودشون می یابند ...
به نظرم انسان اگه زیبایى خودش رو از زاویه هاى مختلف نتونه ببینه، هنوز تمام خودش رو پیدا نکرده...
زیبایى خودش رو وقتى کثیف و هپلیه
زیبایى خودش رو وقتى موهاى بدنش بلند شدند
زیبایى خودش رو وقتى ناخنهاش بدقواره شدند
زیبایى خودش رو وقتى اندامش شبیه ظرف هاى مادربزرگها چهل تیکه و رنگ و رو رفته و استفاده شدند 
زیبایى خودش رو وقتى خوابالو بیدار شده یا خستگى داره ازش شره مى کنه
زیب
جاده‌ی زندگی، هرگز بُن بست نیست!نفسی تازه کن،کفش‌هایت را بپوشو دوباره دل به راه بسپار!آغوش خداوند همیشه انتظارت را می‌کشد...سلام، صبح همگی بخیربخند
( مهرفوری زمان هر روز را با توکل بر خدا و سرشار از شادی شروع میکند و این میشود که مهرلیزری و مهرژلاتینی با بهترین کیفیت ارائه میشود
میفرماد پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی استهرچند هولدن نیست، ما یاد و خاطره ی آن عزیز سفر کرده رو فراموش نمیکنیم، و به رهبری جانشین برحقش، آقای هاشمی از میراث ارزنده اش حراست میکنیم...
باری به هر جهت :))))
دورهمی نمایشگاه کتاب (سد ونک) امسال هم به راهه، ما شاید نیایم، ولی شما دریغ نکنید از خودتون این حال خوب رو، این حجم دوستی رو، این رفقای جانی رو
و لطفا در اطلاع رسانی ماجرا به ما کمک کنید
آخرین پرنده را هم رها کردماما هنوز غمگینمچیزى در این قفس خالى است که آزاد نمى شود
+ گروس عبدالملکیان
+ توضیح عنوان: فروغ فرخزاد می گوید: "پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است"
+ از این به بعد به جای غر زدن، شعر می نویسم! ^_^ نظرات پستهایی که فقط شعرند بسته است؛ چون انتظار هیچ بازخوردی ندارم. فقط می خواهم با نوشتن خودم را رها کنم.  نظرات پستهای قبلی باز است.
گروه تولیدی یزدبسپار با هدف تولید لوله و اتصالات پلیمری، درسال 1376 در شهرک صنعتی ولیعصر واقع در زارچ یزد به بهره برداری رسید. این گروه با برنامه ریزی صحیح، بهره‌مندی از همکاری متخصصین و کارشناسان  زبده و استفاده از آخرین فن‌آوری روز دنیا، روز به روز به تنوع وکیفیت محصولات خود افزوده‌است.پایه‌گذاران این گروه صنعتی از ابتدای تاسیس کارخانه، همواره بر تولید محصولات با کیفیت و مرغوب تاکید داشته‌اند. در این راستا از دستگاه‌های مجهز به آخری
«یادت باشد: کسانی که به آن‌ها عشق می‌ورزیم، از بیشترین قدرت برای آزردن ما برخوردار هستند!/ فراموش نکن: بی‌گناه واقعی کسی است که علاوه‌برآنکه بی‌گناه است، دیگران را نیز بی‌گناه می‌داند!/ در پشت سر هر انسان موفق، سالیان بسیاری از ناکامی نهفته است!/ به خاطر بسپار: اگر با آنچه دارید و با همین شرایط –همین حالا- نتوانید خوشحال باشید، وقتی آنچه را می‌خواهید به دست آوردید نیز خوشحال نخواهید شد!

ادامه مطلب
 یه بنده خدایی از روستا گوسفندی برای فروش به شهر می برد به گردن قوچ زنگوله ای آویزان کرد و با تنابی گردن قوچ را به دم خرش بست و حرکت کردبین راه دزدان زنگوله را باز کردند و به دم خر بستند و قوچ را بردندخر هم با چرخاندن دمش و صدای زنگوله خرکیف شده بود بعد از چند متر یکی از دزدان جلوی مرد روستایی را گرفت و گفت : چرا زنگوله به دم خر بستی کدام عاقل این کار را میکندروستایی ساده پیاده شد دید ان مرد درست می گوید گفت : من زنگوله را به گردن قوچ بسته بودمدز
هر چیزی سر جای خودش و تو زمان خودش قشنگه، زمان اش همون موقعی هست که مشتاق شی، بعد اون دیگه فرقی نداره باشه یا نه، انگار وجود آدم خودش رو با نداشتن اش تطبیق میده،دل به نداشتن اش خو می گیره و مغز تصور داشتن اش رو از سلول های خودش حذف می کنه به قول خواجه شیراز، دولت آن است که بی خون دل آید به کنار، ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست
جاده‌ی زندگی، هرگز بُن بست نیست!نفسی تازه کن،کفش‌هایت را بپوشو دوباره دل به راه بسپار!آغوش خداوند همیشه انتظارت را می‌کشد... 
(مهرسازی زمان آروزی سلامتی و تندرستی برای همشهریانش میکند و ما در خدمت شما هستیم. از مهرژلاتینی یا مهرلیزری یا انواع مهرهای فوری در خدمت هستیم
این ضرب المثله هست که میگه:سالی که نکوست از بهارش پیداست!
من تازه معنیشو میفهمم!
سالی که شروعش با سیل بود معلومه آخرشم با کروناست
چه معلوم!شاید با بدتراز کرونا تموم بشه.
امسال سال عجیبی بود..
سالی که هیچوقت متاسفانه فراموش نخواهد شد.
سالی  که بعدها از ان به عنوان خاطره ی بد برای فرزندانمون یاد خواهیم کرد.
سال پرماجرا...!
همه ی اینا به کنار ،بدتراز همه شهادت سردار عزیزمون بود که یادمون نمیره..
_______________________
بعدا نوشت:
یه صحبتی هم با محتکران عزیز د
شرکت بسپار گستر حدادی تولید کننده انواع لوله های UPVC ( لوله های پی وی سی) از سایز ۲۰ الی ۳۱۵ میلیمتر ، لوله های برقی با قابلیت خم سرد ، تولید کننده لوله های ناودانی و هواکشی و مخابراتی و همچنین عضو انجمن تولیدکنندگان لوله و اتصالات پی وی سی می باشد . تمامی محصولات این شرکت دارای نشان علامت استاندارد جمهوری اسلامی ایران می باشد . شرکت بسپار گستر حدادی در راسـتای سـیاست کلی خود مبنی برارائه بالاتریـن کیفیت لوله پی وی سی و افزایش رضایت مندی مشت
در شب کوچک من افسوس باد با برگ درختان میعادی دارد در شب کوچک من دلهره ویرانیست گوش کن وزش ظلمت را میشنوی؟ من غریبانه به این خوشبختی می نگرم من به نومیدی خود معتادم گوش کن وزش ظلمت را میشنوی ؟ در شب اکنون چیزی می گذرد ماه سرخست و مشوش  و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است  ابرها همچون انبوه عزاداران لحظه باریدن را گویی منتظرند لحظه ای و پس از آن هیچ . پشت این پنجره شب دارد می لرزد و زمین دارد باز میماند از چرخش پشت این پنجره یک نا معلوم
 
یاد بگیر جانم !دوست داشتنبرای خاطر چشم و ابرو نمی ماندعشق ؛ به احترام اندام تراشیده ی هیچکس روی پاهایش نمی ایستد .فراموش نکن ؛ برجسته ترین لباس ها آخر سر جایش گوشه ی کمد ، لا به لای یک دنیا لباس های خانگی گشاد که تو را هم بستر رویاهای شیرین شبانه می کنند ، جا خوش می کند .یادت نرود ؛ دنیا دنیا لوازم آرایش هم که داشته باشی ؛ با یک آب تمامش پاک می شود و تو می مانی !خود تو که به گمانم یادت رفته وقتی لبخند می زنی ، زیباترین مخلوق خدا را نشان دن
 
یاد بگیر جانم !دوست داشتنبرای خاطر چشم و ابرو نمی ماندعشق ؛ به احترام اندام تراشیده ی هیچکس روی پاهایش نمی ایستد .فراموش نکن ؛ برجسته ترین لباس ها آخر سر جایش گوشه ی کمد ، لا به لای یک دنیا لباس های خانگی گشاد که تو را هم بستر رویاهای شیرین شبانه می کنند ، جا خوش می کند .یادت نرود ؛ دنیا دنیا لوازم آرایش هم که داشته باشی ؛ با یک آب تمامش پاک می شود و تو می مانی !خود تو که به گمانم یادت رفته وقتی لبخند می زنی ، زیباترین مخلوق خدا را نشان دن
یکی بود، یکی نبود. یکی بود که ته یه چاه خودش رو قایم کرده بود. اون چاه یه کتابخونه بزرگ و بلند بود. بالای چاه یه دایره بود که می‌شد از توش، آسمون شب و روز رو دید. و حقیقت اونجا بود، دنیای واقعی اون بیرون بود. ولی اون شخص نمی‌خواست بره بیرون. همون جا موند. هرروز خودش رو بین داستان‌ها گم کرد. شب‌ها کف زمین می‌خوابید، جایی شبیه قبر که بین خاک‌ها برای خودش کنده بود. سردش بود. پایان.
نوشته بود: «شما روانشناس هستید؟»
من با خودم فکر کردم من روانشناسِ روانِ خودم هستم.
اصلا هر آدمی بهترین روانشناس خودش است. هیچ آدمی مثل خود آدم، خودش را نمی‌شناسد.
هر کسی می‌تواند به همه دروغ بگوید، نقاب بزند به چهره، فیلم بازی کند، اما نمی‌تواند به خودش دروغ بگوید، خودش را گول بزند.
نوشته بود: «...من با خودم مشکل دارم...»
دلم می‌خواست برایش بنویسم: «چون با خودت مهربان نیستی، خودت را دوست نداری...»
دردها از جایی شروع می‌شود که خودمان را نمی‌بی
به من بود قطعا براش جشن خروج نمیگرفتم.
جشن خروج واس کسیه که مثل آدم بره. من که اخراج نمیکنم، پس میخای بری مثل آدم برو. هیچ عیبی هم نداره بگی دلم دیگه نیست نمیخام بیام. این بهتره تا اینکه همینجوری هرچی رو بهونه کنی بری.
امیدوارم تو همین ۹۷ یه کار خوب گیرش بیاد. والا سال ۹۸ سال سختیه. کلی تعدیل و اخراج منتظر بازار ایرانه. هرکی بارشو نبنده ۹۷ باید تو ۹۸ فقط بدوئه.
مطمئنم برخوردی که باهاش در شرکت‌های جدید میشه مخصوصا یکتانت اون چیزی که فکر میکنه نیس
گره زدم دل خود را به چین دامن یاربه خار هر مژه اش کرد مرغ سینه شکار 
به باد داد تمام دعا و زهد و نیازجوان شدم به نگاه پر از محبت یار 
چنان ز عطر وجودش خیال از سر رفت که در میان دل من دگر نمانده قرار 
شده زمین و زمان الغرض گرفتارش به ذوق آمده باد هم ز رقص زلف نگار 
چه آمده به سر عاشقت که دور توز خشت های پر احساس دل کشید حصار 
چه کرده ای که به هر سو روم تورا بینم و هر چه از تو بگویم شود کلام قصار 
ربود هوش من آن مُشک موی مشکینتتو در کنار منی هوش آیدم
آدمها با خودشون و زندگی هاشون چکار می کنند؟ من با زندگیم چکار کنم؟ سخت ترین کار تو دنیا روبرو شدن آدم با خودش، با زندگیشه، با چیزهایی که درست کرده و وای به اون روزی که بفهمه هیچ چیزی درست نکرده فقط خودش و خودش و یه هیچ کامل اطرافش درست کرده.
بسم او ...
خودش شاید نمی داند اما از اولین باری که دیدمش برایم باعث خیر شد. کمک کرد راهم را پیدا کنم. هرچند که خودش دیرتر از من رسید. کمک، واژه ایست که با اسمش در ذهنم عجین شده. چه خودش بخواهد و چه نخواهد به من کمک می کند. با حرف هایش، با کارهایش و گاهی حتی با نگاه کردنش...
ادامه مطلب
گره زدم دل خود را به چین دامن یاربه خار هر مژه اش کرد مرغ سینه شکار 
به باد داد تمام دعا و زهد و نیازجوان شدم به نگاه پر از محبت یار 
چنان ز عطر وجودش خیال از سر رفت که در میان دل من دگر نمانده قرار 
شده زمین و زمان الغرض گرفتارش به ذوق آمده باد هم ز رقص زلف نگار 
گذشت برسر عاشق چه،کین چنین دورتز خشت های پر احساس دل کشید حصار 
چه کرده ای که به هر سو روم تورا بینم و هر چه از تو بگویم شود کلام قصار 
ربود هوش من آن مُشک موی مشکینتتو در کنار منی هوش آی
Una mattina mi son svegliat,o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!Una mattina mi son svegliato,e ho trovato l’invasor.O partigiano, portami via,o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!O partigiano, portami via,ché mi sento di morir.E se io muoio da partigiano,(E se io muoio sulla montagna)o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!E se io muoio da partigiano,(E se io muoio sulla montagna)tu mi devi seppellir.E seppellire lassù in montagna,(E tu mi devi seppellire)o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!E seppellire lassù in montagna,(E tu mi devi seppellire)sotto l’ombra di un bel fior.Tutte le genti che passeranno,(E tutti quelli che passeranno)o bella, ciao! bella, ciao! bella, ciao, ciao, ciao!Tutte le genti che passeranno,(E tutti q
دوران دبیرستان یه رفیق داشتم که همه مسخره‌ش میکردن.نه قیافه‌ش بد بود، نه لباس پوشیدنش، نه درسش... مسخره‌ش میکردن چون با خودش حرف می‌زد! سر کلاس از خودش می‌پرسید امروز امتحان شیمی داریم؟ خودش جواب می‌داد آره... زنگ تفریح از خودش می‌پرسید نوشابه می‌خوری؟ خودش می‌گفت آره... بعد از امتحان از خودش می‌پرسید چند تا غلط نوشتی؟ خودش جواب می‌داد یکی... وقتی با کسی حرف می‌زد مثل همه بود ولی امان از وقتی که تنها می‌شد. شروع می‌کرد حرف زدن با خودش... ب
سریال کره ای به یاد آور Rememberبا بازی: یو سونگ هو ، نام گونگ مین و پارک مین یونگ
نام های فارسی : به خاطر بسپار – یاد آوری – یادآوری جنگ پسراننام های انگلیسی : Remember War of the Sonمحصول: 2015 کره جنوبی از شبکه SBSژانر: #جنایی | #درام | #هیجان_انگیز | #حقوقیتاریخ پخش: 18 آذر 1394- 09Dec 2015قسمت ها: 20مدت زمان: 60 دقیقهوضعیت: پایان یافته استبازیگران:Yoo Seung ho – Park Sung woong – Park Min young – Nam Goong Min
خلاصه داستان: جین وو ( یو سونگ هو ) یه سندروم خاص (Hyperthymesia ) داره که میتونه اتفاقات هر روز
امروز 25 تیرماه سال 1398 است سه ماه از ارتباط دوباره من و حمید میگذرد ولی انگار این بار با تمامی دفعه های قبل متفاوت است . قبلها فقط در حد سلامی و حال و احوالی ولی حالا  بعد 17 سال حرفهای من و حمید بوی عشق میدهد. بوی نزدیکی بوی اغوش گرم با هم بودن . چقدر این حس و بودن در کنارش را میخواهم . منی که انتهای خط زندگی رسیده بودم حالا با بودن و نفس های حمید زندگی میکنم . حالا با این امید از خواب برمیخیزم که با او باشم برای او باشم مال او باشم . و امروز بلاخره بع
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
 
 
برای کسی که داره با ظلمات اطرافیانش امتحان میشه
شاید بهترین دعا باشه
آدمی در مرحله ای از زندگیش، از ظلمات درون خودش، ظلمی که خودش به نفس خودش کرده لازمه بیرون بیاد 
و زمانی با ظلمات همراهانش امتحان پس میده تا بتونه ظلمات بیرون از خودش رو، در بستر اجتماع و جمع انسان ها کنار بزنه و حق رو ببینه
 
الهی به شدت
#سادگی_دیدار
این روزها،لا به لای خاکستری غمهایمبا هر وزش نسیم میان گیسوانمدلم می خواهد به باران بسپارم خودم رامی خواهم پاک،می خواهم زیبامی خواهم سبز شوم دوباره از میان خاک های باران خورده...
حرف باران چیست؟باران می گوید:سادگی زیباست،و چیست سادگی؟سادگی یعنی موهایت را بسپاری به خیال یک رنگین کمانقدم بزنی صبح را میان مهیا که جیبت را پر کنی از صدای خنده های کودکانه!باران می گوید:بسپار خودت را به زلال سحرگاهی یک بوسه بهاری..‌
من،پله های میان مه
سلام فاطمه عزیزم
خوبی؟ 
این روزها که میبینمت حس خوبی بهم دست میده 
احساس میکنم داری بزرگتر میشی ؛ اتفاقات این مدت همشون نتیجه مثبت داشتن و چقدر خوبه که داری برای ارزوهات تلاش می کنی
ولی اینو یادت نره؛باید مراقب باشی که خدا ازت دلخور نشه
اخه اون تنها کسیه که واقعا عاشقته:)
وچی ارزشمند تر از عشق اون؟ 
چی بهتر ؛ مقدس تر و در شان تر از این عشق برای قلب پاک توئه؟:)
هووووووم ؛خدا دروغ گفتن رو دوست نداره؛ تو قطعا دیگه دروغ نمیگی:)
فاطمه عزیزم یادت بمو
سلام دوست عزیز میدونم که این روزها ، همه چیز واست شده کنکور . بخوای بری خرید ، بخوای سفر بری ، پارک بری یا مهمونی ، فرقی نداره . اون چیزی که مشخص می کنه چقدر باید براشون وقت بزاری کنکور هست.
ممکنه یه آدم با این مشکلات حال کنه و یکی هم حالش به هم بخوره...
مطمعن باش یه روزی میاد که دلت واسه همین روزا تنگ میشه ... همین روزهای که دغدغه ات فقط و فقط کتاب و درس هست..
واسه رسیدن به رویاهات تلاش کن اما خودتو محدود به کنکور نکن..
ببین دوست من 
تو تموم تلاشتو بک
میدونین،
 
آخه وقتی پسر گنده،
 
40 ساله،
 
اینقدر میتونه تحت تاثیر یه دختر که هزاران کیلومتر ازش دوره قرار میگیره،
و نه تنها همه عکساشو دیلیت میکنه به حرف اون دختر (یعنی اینقدر خودش رو قبول نداره که یه عکسم نمیتونه پیدا کنه از خودش بذاره یا بگیره)، بلکه وضعیت خودش رو به نامعلوم تغییر میده، از بقیه چه انتظاری باید داشت؟!
عزیزِ پاییزی من!‌ شبیه اولین اطلسی پیش‌مرگ پاییز دوستت دارم و چون درختی لخت و سر خم کرده پیشِ پای خزان با تکه‌های تنم به استقبال لبخند بهاری‌ات می‌آیم!
عزیزِ پاییزی من! قول بده، قول بده در روزهای زرد پاییز مثل سیبِ کال روی شاخه همیشه سبز بمانی‌ و لبخند سرخت را در فصل سرد و خزان‌زده زیر برگ‌های افتاده‌ی نارنج جا نگذاری.
عزیزِ پاییزی من، بهار بمان! 
در فصل خرمالوهای رسیده و برگ‌های ترسیده به تپش‌های قلبت بسپار بهار را از یاد نبرند ... سبز
میتوان بدی آدمها را بخشیدمیتوان دیگر ندیدبدی ها را ندیدو در این جهان شلوغدر این وسعتتنها،خود را دید در محضر خدا.....دیگر هیچ کینه و نفرتی نخواهم داشتمیتوان دیگر خود را هم ندیدمیتوان به صراحت گُفت از خدا..که هر چه داریم هستو نیستمان خودِ خداستکه وِردَش بما خواند و جان گرفتیم..از اومیتوان بخشیدچون هر بدی نزد خداروزی کمر خم میکندچه در این دنیاچه در سرای باقی،،میتوان همه راتمام زمین و آسمانیان را ...خوب دیدو خوب بودو متوقف نشویم از خوب بودن،میتو
گفتم خدا اگر وجود داشته باشه برای خلق کردن شما به خودش می باله.
جواب داد: لطف داری ولی خدا اگر باشه برای بارون و بستنی شکلاتی و لبخند باید بیشتر به خودش افتخار کنه تا من! 
خجالت کشیدم به خودش بگم که برای من مثل بستنی شکلاتی هست و دیدنش تحمل تمام تلخی های جهان رو ممکن میکنه.
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
یک فلسفه ای هست که اعتقاد دارد مرگ با تولد آدم آغاز می شود. آدم یک جایی همراه با مرگ زاده می شود و آنقدر ادامه می دهد که فقط مرگ می ماند. فکر مرگ از آن جنس فکرهایی است که حداقل در مقطعی از زندگی فکر هرکسی را به خودش مشغول میکند. فکر خودکشی در آدم های کمتری بروز می کند. ولی آدمی را سراغ ندارم که در رابطه با مرگ فکر نکرده باشد.*مناسب ترین ساعت برای شام بلافاصه بعد از شروع شب است. و شام در انتهای شب نه تنها ضرر دارد بلکه ساعت طبیعی بدن را مختل میکند. من
نظافت منزل را به متخصصش بسپار
نظافت منزل در فرهنگ ما ایرانی‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد. به همین دلیل درخواست نظافتچی منزل(نظافتچی آقا یا نظافتچی خانم) برای سرویس نظافت منزل یا نظافت ساختمان از شرکت خدماتی نظافتی به شدت زیاد است.
شما برای نظافت منزل خود چه برنامه‌ای دارید؟ چند مدت یکبار نظافت منزل را انجام می‌دهید؟ آیا به علت مشغله زیاد، کارهای خود را به نظافتچی منزلمی‌سپارید؟ کار با نظافتچی خانم برایتان راحت‌تر است یا نظافتچی آقا
مبل راحتی جدید مدل چستر ارجینال
راحتی چستر ارجینال در عین زیبایی مبل ترکیبی هست که برگرفته از ژورنال های مدرن بوده است.
تعداد این مبل 7 نفره شامل 3نفره+ 2 نفره + 2 عدد تکنفره میباشد.
البته تعداد مبل بنا به سلیقه شما تغییر خواهد کرد.
جذابیت ظاهری مبل و نمای متفاوت تک نفره های مبل راحتی مدل چسترارجینال چشم نواز میباشد.
استفاده از چوب روسی و گردو  در ساخت کلاف مبل .
ابر های تشک کف مبل از نوع درجه 1 و ابر 35 کیلو و فوم سرد شرکت های معروف همچون بسپار فوم
میم همکلاسی من در آموزشگاه خیاطی است. وسواسی، دقیق و کمی خنگ و بی‌سیاست. بی‌سیاست در زندگی فردی و خانوادگی. اما یک ویژگی مهم دارد. او ناتوان است از بزک کردن خودش و اینکه خود را جوری دیگر نشان دهد. 
ادای مادرهای موظف و فداکار را در نمی‌آورد. خودش است. خستگی‌اش از بچه‌داری و غرغرهای متوالی سارا را پنهان نمی‌کند. دخترش را دوست دارد ولی دوست داشتنش را اغراق نمی‌کند. میم آنقدر خودش است که دلم برایش در آینده بسیار تنگ می‌شود.
مادر، خودش میدونه که هیچکس تو دنیا، مهربونتر از خودش نسبت به بچش نیست... واسه همین دلش قرار نمیگیره که امورات بچه رو به کسی واگذار کنه! دوست هم نداره که بچه واسه رفع نیازاش به غیر از خودش پناه ببره...
خدایا!
ما تنهاییم، جز تو کسی رو نداریم...
 هیچکس اندازه ی تو، غصه ی ما رو نمیخوره... 
خوب میدونیم که به کسی غیر از خودت واگذارمون نمیکنی ... خودت پناهمون بده...
بالاخره اومد. اینو میگم
بعد از بیشتر از یک ماه چشم انتظاری، درحالی که دیدگانم به آیفون خشک شد تا بلکه پستچی در رو بزنه و چشمم به جمالش روشن بشه، و درحالیکه حضرت آقا تصمیم گرفته بود بره اداره ی راهنمایی رانندگی و یکی بخوابونه تو گوش افسر، بالاخره گواهینامه اومد و همه فتنه ها رو خوابوند...مبارکم باشه ایشالله
پ.ن1: عکسم یه جوری شده که انگار فقط زیرش یه «بازگشت همه به سوی اوست» کم داره!
پ.ن2: بنظرتون چطور میتونم مخ حضرت آقا رو بزنم و ازش ماشین بگیرم؟
حضرت صادق ع فرمود خدای عزوجل بموسی فرمود در شب وروز مرا بسیار یادکن و هنگام ذکر  من خاشع باش و بهمنگام بلایم شکیبا باش و پیش ذکر من اسوده باش چون باذکر من دل اسوده شود و مرا بپرست وچبزی را شریک من قرار مده باز گشت بسوی من است ای موسی مرا برای روز درماندگی ذخیره خود ساز و گنج کردارهای شایسته و پاینده خودرابمن بسپار حدیث 10 ونیز انحضرت ع فرمود خدای عزوجل بموسی فرمود زبانت را دنبال دلت قرار تا سالم بمانی و در شب و روز بسیار یاد کن وگناه را از کان و
این متن قشنگ آرامش میده :آیا هنوز هم نیاموختی ؟!که اگر همه ی عالمقصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ،" نمی توانند " پسبه " تدبیرش " اعتماد کنبه " حکمتش " دل بسپاربه او " توکل " کنو به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ... میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...!ﺑ ﺧﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺖﺑ ﺧﺎﻝ غصه ﻫﺎﺖﺑ ﺧﺎﻝ ﻫﺮ ﻪ ﻪ ﺧﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﻨﺪﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻮ ﺑﺒﻨﻢﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﺸﺪﻩ ﺍ؟ﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣ
حرف برای گفتن زیاده
خییییییلی زیاد اما دیگه به این نتیجه رسیدم وقتی برای طرف مقابلم اهمیتی ندارم چرا مدام یه حرفیوبزنم
وقتی طرف اینقدر از خود متشکر هست ک دائم از خودش تعریف وتمجید میکنه ویه لحظه پیش خودش نمیگه شاید من اشتباه کردم چرا خودمو زجر بدم
ولی میدونی آدم اونجایی قلبش به در میاد که طرف ادعا داره
برای خودش هرجور دلش بخواد قضاوت میکنه 
اما بازم دلم خوشه یه خدایی هست❤
ظلم میکرد ولی هیچوقت نمیگفت آدم ظالمی است اما فعل ظلم بودآدمها هیچوقت خودشان را ظالم نمینامند حتی ظالمترینهاراستی آدم ها چرا ظلم میکنند؟؟! ظلم میکند تا به او ظلم نکنندچون قبلا به او ظلم شده؟یا شاید ظلم کردن برای هر کس درجه ی متفاوتی دارد؟!شاید هم ظلم میکنند چون فکر میکنند کسی که به او ظلم میکنند مظلوم نیستینی میتواند از خودش دفاع کند؟پاسخ هر از این ها چه اهمیتی داردوقتی در نتیجه همه و همه با هر دین و قومیتی میداند ظلم گناه است و ظلم میکند به
یه بنده خدایی از روستا گوسفندی برای فروش به شهر می برد
به گردن قوچ زنگوله ای آویزان کرد و با طنابی گردن قوچ را به دُم خرش بست و حرکت کرد
بین راه دزدان زنگوله را باز کردند و به دُم خر بستند و قوچ را بردند.
خر هم با چرخاندن دمش و صدای زنگوله خرکیف شده بود
بعد از چند متر یکی از دزدان جلوی مرد روستایی را گرفت و گفت : چرا زنگوله را به دُم خر بستی؟ کدام عاقل این کار را میکند
روستایی ساده پیاده شد دید آن مرد درست می گوید
گفت : من زنگوله را به گردن قوچ بسته
معرفی سایت بسپار
سایت بسپار در سال 1392 در زمینه صنعت ساختمان و با هدف تسهیل تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و همچنین ایجاد روابط بین پیمانکاران و شرکتهای ساختمانی با مشتریان و مالکان املاک،در فضای مجازی، راه اندازی شد
این سایت در موضوعات تخصصی از جمله معماری  و دکوراسیون، مواد و مصالح ساختمانی، ماشین آلات ساختمانی، خدمات ساختمانی، ابزار و تجهیزات ساختمانی و ... معرف شرکتها و پیمانکاران می باشد
خدمات و سرویس های ویژه سایت بسپار
درج آگهی رایگ
معرفی سایت بسپار
سایت بسپار در سال 1392 در زمینه صنعت ساختمان و با هدف تسهیل تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و همچنین ایجاد روابط بین پیمانکاران و شرکتهای ساختمانی با مشتریان و مالکان املاک،در فضای مجازی، راه اندازی شد
این سایت در موضوعات تخصصی از جمله معماری  و دکوراسیون، مواد و مصالح ساختمانی، ماشین آلات ساختمانی، خدمات ساختمانی، ابزار و تجهیزات ساختمانی و ... معرف شرکتها و پیمانکاران می باشد
خدمات و سرویس های ویژه سایت بسپار
درج آگهی رایگ
معرفی سایت بسپار
سایت بسپار در سال 1392 در زمینه صنعت ساختمان و با هدف تسهیل تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و همچنین ایجاد روابط بین پیمانکاران و شرکتهای ساختمانی با مشتریان و مالکان املاک،در فضای مجازی، راه اندازی شد
این سایت در موضوعات تخصصی از جمله معماری  و دکوراسیون، مواد و مصالح ساختمانی، ماشین آلات ساختمانی، خدمات ساختمانی، ابزار و تجهیزات ساختمانی و ... معرف شرکتها و پیمانکاران می باشد
خدمات و سرویس های ویژه سایت بسپار
درج آگهی رایگ
معرفی سایت بسپار
سایت بسپار در سال 1392 در زمینه صنعت ساختمان و با هدف تسهیل تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و همچنین ایجاد روابط بین پیمانکاران و شرکتهای ساختمانی با مشتریان و مالکان املاک،در فضای مجازی، راه اندازی شد
این سایت در موضوعات تخصصی از جمله معماری  و دکوراسیون، مواد و مصالح ساختمانی، ماشین آلات ساختمانی، خدمات ساختمانی، ابزار و تجهیزات ساختمانی و ... معرف شرکتها و پیمانکاران می باشد
خدمات و سرویس های ویژه سایت بسپار
درج آگهی رایگ
معرفی سایت بسپار
سایت بسپار در سال 1392 در زمینه صنعت ساختمان و با هدف تسهیل تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و همچنین ایجاد روابط بین پیمانکاران و شرکتهای ساختمانی با مشتریان و مالکان املاک،در فضای مجازی، راه اندازی شد
این سایت در موضوعات تخصصی از جمله معماری  و دکوراسیون، مواد و مصالح ساختمانی، ماشین آلات ساختمانی، خدمات ساختمانی، ابزار و تجهیزات ساختمانی و ... معرف شرکتها و پیمانکاران می باشد
خدمات و سرویس های ویژه سایت بسپار
درج آگهی رایگ
معرفی سایت بسپار
سایت بسپار در سال 1392 در زمینه صنعت ساختمان و با هدف تسهیل تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و همچنین ایجاد روابط بین پیمانکاران و شرکتهای ساختمانی با مشتریان و مالکان املاک،در فضای مجازی، راه اندازی شد
این سایت در موضوعات تخصصی از جمله معماری  و دکوراسیون، مواد و مصالح ساختمانی، ماشین آلات ساختمانی، خدمات ساختمانی، ابزار و تجهیزات ساختمانی و ... معرف شرکتها و پیمانکاران می باشد
خدمات و سرویس های ویژه سایت بسپار
درج آگهی رایگ
معرفی سایت بسپار
سایت بسپار در سال 1392 در زمینه صنعت ساختمان و با هدف تسهیل تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و همچنین ایجاد روابط بین پیمانکاران و شرکتهای ساختمانی با مشتریان و مالکان املاک،در فضای مجازی، راه اندازی شد
این سایت در موضوعات تخصصی از جمله معماری  و دکوراسیون، مواد و مصالح ساختمانی، ماشین آلات ساختمانی، خدمات ساختمانی، ابزار و تجهیزات ساختمانی و ... معرف شرکتها و پیمانکاران می باشد
خدمات و سرویس های ویژه سایت بسپار
درج آگهی رایگ
معرفی سایت بسپار
سایت بسپار در سال 1392 در زمینه صنعت ساختمان و با هدف تسهیل تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و همچنین ایجاد روابط بین پیمانکاران و شرکتهای ساختمانی با مشتریان و مالکان املاک،در فضای مجازی، راه اندازی شد
این سایت در موضوعات تخصصی از جمله معماری  و دکوراسیون، مواد و مصالح ساختمانی، ماشین آلات ساختمانی، خدمات ساختمانی، ابزار و تجهیزات ساختمانی و ... معرف شرکتها و پیمانکاران می باشد
خدمات و سرویس های ویژه سایت بسپار
درج آگهی رایگ
معرفی سایت بسپار
سایت بسپار در سال 1392 در زمینه صنعت ساختمان و با هدف تسهیل تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و همچنین ایجاد روابط بین پیمانکاران و شرکتهای ساختمانی با مشتریان و مالکان املاک،در فضای مجازی، راه اندازی شد
این سایت در موضوعات تخصصی از جمله معماری  و دکوراسیون، مواد و مصالح ساختمانی، ماشین آلات ساختمانی، خدمات ساختمانی، ابزار و تجهیزات ساختمانی و ... معرف شرکتها و پیمانکاران می باشد
خدمات و سرویس های ویژه سایت بسپار
درج آگهی رایگ
هر بچه ای، از یک جایی به بعد،کم کم از خانه و خانواده فاصله می‌گیرد و به خودش اجازه می‌دهد که با آدم های دیگر هم ارتباط داشته باشد.آدم هایی جز همان هایی که هر روز در خانه ملاقات‌شان می‌کند.به گروه هایی از انسان ها جذب می‌شود و تلاش می‌کند که بین آنها پذیرفته شود.وقتی خودش را جزئی از یک گروه می‌بیند،حس خوبی نسبت به خودش و هم گروهی هایش پیدا می‌کند.همان جمله ی معروف و تکراری که انسان موجودیست اجتماعی.اما اگر این فرایند با مشکل روبرو شود چه؟م
از بی‌رحمی‌هایی که فرد می‌تونه در حق خودش کنه، می‌شه به این مورد اشاره کرد که با علم به ناملایمی‌های روزگار و شرایط نامطلوب، انگشت یا انگشت‌های اتهام رو بگیره سمت خودش، اون هم خیلی محکم؛ چراکه دستش از همه‌جا کوتاهه و فقط به یقۀ خودش می‌رسه. این روش از یه جهت باعث سبک شدن و از چند جهت دیگه باعث سنگین شدنش می‌شه؛ مثلاً شاید کمی قفسۀ سینه و سرش خالی بشه؛ اما حجمی از مواد نادیدنی و بعضاً ناشناخته گلو و چشمش رو پر می‌کنه. بعد از گذشت چند ثانی
ادم از اولین روز تولدش هم باید یاد بگیره روی پای خودش وایسه
خودش و خودش..
وابسته به کسی نباشه..
اینو تو مخش فرو کنه که هیچکی به جز خودش نجات دهنده زندگیش نیست..
خودش باید خودشو جمع کنه ،ببره بالا بدون اینکه به بقیه نگاه کنه و منتظر و چشم انتظار دستی برای کمک باشه..
چون اگه زود این چیزا رو در نیابه یهو وسط زندگیش میفهمه که دیگه اون دستا کمک کنندش نیست و حتی اون چشما دل نگرانش..
بالاخره هر کس دغدغه های زندگی خودشو داره...نمیشه هم انتظار داشت
:)
آهسته آهسته صدای پای بهار را می شنویم . زمستان عزم رفتن دارد ؛ اگر مجالی دهی این دو صبا هم می گذرد . بهار با تمام هیاهو لباس دشت و سبزه به تن می کند . زیبا تر  از همیشه به زمین می نشیند . 
موسیقی سیال زمان ؛ هر لحظه به گوش می رسد . 
بهار من را ؛ تو را و همه کسانی که با عشق نفس می کشند را صدا می زند . کوش بسپار به آوای طبیعت ؛ بدون شک صداب بهار را می شنوی . 
نفس بکش  با عشق نفس بکش .بگذار زندگی درون ریه هایت به جریان اوفتد . انوقت به هر عاشقی که رسیدی , لبخن
 
        انسان، مربی خود
انسان یک فلز یا یک سنگ گران قیمت نیست که او را به دست یک صنعتگر ماهر بدهیم و همه آرایش و پیرایش او را از آن صنعتگر بخواهیم،
⤵️ انسان‏ یک گیاه نیست که او را بدست باغبان بسپاریم و فقط باغبان را مسئول همه‏ چیز او بدانیم،
 ⤵️انسان از آن جهت که انسان است علاوه بر قوای نباتی و احساساتی حیوانی، دارای قوه عقل و اراده است، عقل و اراده نمی ‏گذارد که‏ صد در صد تابع عوامل خارجی باشد، مانند یک فلز و یک سنگ تابع حرکات‏ دست یک صن
من درک نمى کنم چرا بعضى آقایون اینقدر تعجب میکنن از دیدن خانومى که اگر رستوران، کافه یا هرجاى دیگه اى میرند، خودش دوست داره هزینه ى خودش رو پرداخت کنه؟! خیلى قابل تشکر هست این احترامى که قائلن و سعى میکنن مودبانه رفتار کنن ولى اینکه وقتى یه خانوم خودش به اینکار اصرار داره و اونها جورى برخورد میکنند که انگار با این رفتار بهشون توهین شده و زیر بار نمیرن رو نمیتونم درک کنم!
فرﻫﻨ یعنی:ﺑﺬﺮﻢ ﻪ وجود ﻫﺮ ﺲ ﺩﻭ ﺑﺨﺶ دﺍﺭﺩ ...
ﺑﺨﺶ ﺍﻭﻝ:
ﺰﻫﺎ ﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﺴﺘﻨﺪ 
ﻭ ﺑﻄﻮﺭ ﻃﺒﻌ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪﻭ ﻧﺒﺎﺪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺷﻮﻧﺪ ...
ﺑﺨﺶ ﺩﻭﻡ:
ﺰﻫﺎ ﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ... 
براتراند راسل
من نه اصلا بحث سیاسی میخام بکنم نه قضیه هواپیما دست سردارم میبوسم چون اشتباه برای امنیت اشتباهم نیست موضوعم اینه که قبلا مثلا اگه کسی معتاد میشد حالا هرکس مسئول بود رو یقه ش رو میگرفتن که بحثم کردیم که نمیشه حساس شد مثلا بگیم حالا یارو که دزده تقصیر جامعه است اول تقصیر خودشه قبول ولی دلسوز وجود داشت کمسیون وجود داشت سرنوشت جوانان مهم بود الان شما تو جوب هم تو این هوا بخابی کسی نیست چیزی بگه از کنار جوب هم رد بشه نه که پتویی بده بلکه یه تف هم م
همونجوری که ضرباهنگ نور سفید - باران سیاه، آهسته منو تو خودش میکشه، دقیقا همونجوری، کم کم بی‌حس از تنم فاصله میگیرم و دیگه تعلقات معنایی ندارن. حتی اینکه بهت بگم زندگیم پوچ و دردناک شده هم مسخره به نظر میاد. می‌ره بالا و دور خودش می‌چرخه.
نگاهت را از چنگال کابوس های دهشتناک بستان و به آغوش صبح بسپار. بی تردید چشم روشنی صبح، تحقق رویایی زیباست. اکنون غمزه بهار میهمان چشمان خریدار توست. با مهر با لبخند به شکوفه ها و شقایق، عندلیب و پرستو، به بهار خوشآمد بگو. با رقص قبای سبز بهار در نسیم برقص. با آواز چوپان در چمنزار، سرود زندگی را زمزمه کن. عطر زنبق ها و بابونه های وحشی را بغل بزن و فصل نو را به خانه دلت دعوت کن. جانا! خورشید همچنان از پشت پرچین تاریکی طلوع می کند. هیاهوی گنجشک ها هم
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
 هم رشته خویش را سری یافتمی
 تا چند ز تنگنای زندان وجود
 ای کاش سوی عدم دری یافتمی؛ خیام
من در کدام نقطه قرار دارم؟! آیا سرنوشتم را خراب کردم؟! آیا سرشتم را ضایع کردم؟! نمیدانم، هر چه هست راه بازگشتی نیست.. من از این شبهای سیاه طولانی به تنگ آمده‌ام.. من از این روزهای نافرجام به زحمت افتاده‌ام.. رضایت من چه فرقی میکند وقتی اوضاع راضی‌کننده نیست.. من باخته‌ام، من به هیچ باخته‌ام... دیگر راه پس و پیش را نمیدانم.. هرکسی ک
دختر 5 ساله دارم میخوام حضانت کاملش رو بگیرم چکار کنم که بتونم بدون مشکل این کار رو انجام بدم ؟ واینکه دخترم میتونه خودش مشخص کنه که دوست داره با کی زندگی کنه ؟ در چه سنی بچه میتونه خودش بگه با کی زندگی کنه ؟

تا هفت سالکی حصانت باشماست وپس از ان باشوهرت تا بلوع و رشد که خودش انتخاب میکند

منبع: سایت وکالت دادراه
ترم آخر و آخرین درس معارف را با استادی گذراندم که از فرهنگ حافظ صحبت می‌کرد. خاطرات کسانی که به او ضربه زده بودند را تعریف می‌کرد و نام آن‌ها را ابلیس می‌گذاشت. آخر ترم فهمیدیم که خودش یک ابلیس حرام خور است. موقع سحر از اتاق بیرون آمدم و دیدم گنجشکی خودش را به مهتابی سالن می کوبد. از یک مهتابی به سمت مهتابی دیگر می رفت و خودش را به آن می کوبید. همه پنجره ها را باز کردم و چراغ ها را خاموش کردم. رفت بیرون. بعضی جاها ما انتظار خیر دارید اما شر می رس
شما فکر کن ۹ تا برادر دیگه داری و یکی از دیگری بهتر. برادرایی ک روزهای بسیار از زیر یک سقف بودن‌تان می گذرد.
برادر هایی ک هرکدام‌شان مستقلا زندگی تشکیل داده اند و جایی مشغول هدفی اند.دست این نه تارا بگیر و برو مسافرت. 
با قطار برو... ک بیشترین زمان ممکن را کنارشان باشی. 
دورترین نقطه ی ممکن را در نقشه پیدا کن ... ک بیشتربین زمان ممکن را.
در طول سفر یک دل سیر نگاه‌شان کن.
اصلا نمی خواهد حرفی بزنی، خوووب نگاهشان کن، حالاتشان را بخاطر بسپار. گذشته ه
 
پسرک کنار پنجره روی صندلی میشنید
درحالیکه غرق در اینده و حواشی ذهنش است سیگارش را روشن میکند و اندکی از حواشی دنیا ذهنش را میرهاند
پسرک غرق در اینده و اهدافش است اهدافی که نمیداند واهی و شدنی است یا پوچ و نشدنی
ایا پسرک این بار به اهدافش پایند خواهد بود؟! یا مثل قدیم در میانه های راه از اهدافش دست میکشد و تسلیم اینده ای مجهول ونامشخص خواهد شد یا این بار با اراده و مصمم تن به اینده ای جدید از زندگی
خداوندا ! ذهنیات ترمزوارم را به فنا بسپار تا توقف بی جا نکنم .
خدایا ! قدرتی ده تا بتوانم از خود پاسداری کنم ، که ناگه ! خود را بر مرکب شیاطین نبینم که پیاده شدن از ان کاریست مشکل ،
و اگر موفق نشوم  با ذلت و خواری به جهنم می برند ، پس! یا رب ارحم ضعف بدنی
خدایا ! قدرتی ده که بتوانم به حمام تفکر روم و با آب مطهر فکر وجودم را تطهیر کنم و در رجعت از حمام با لباس یقین و با حالتی آرام که ناشی از سکینه خاص خوبان است در حجله عشق قدم بردارم و عروس مرگ را در آغ
«کسی که دروغ می گوید و دروغهایش را هم باور می کند، دیگر هرگز نمی تواند حقیقت را دریابد، نه در خودش و نه در اطرافیانش؛ در نتیجه هم حرمت خودش را از بین می برد و هم حرمت دیگران. وقتی کسی رعایت حرمت خودش و دیگران را نکند، دیگر کسی را دوست نخواهد داشت و در نبودن عشق موقعی که می خواهد خود را سرگرم کند به شهوت و گناه رو می آورد، آنوقت در فساد و تباهی حالتی حیوانی پیدا می کند و همه این ها از دروغ گفتن به خود و به دیگران ناشی می شود.»
برادران کارامازوف، فئ
آدمی به هر کسی که بخواد دروغ بگه، و خودش رو انکار کنه، برای خودش دیگه نمی تونه این انکار رو ادامه بده!! هر چی هست، هر کی هست، خود آدم به این موضوع آگاه تره ..
 
 
البته یه تفاوتی که می کنه اینه که انسان وقتی به رشد و بلوغ بیشتر برسه می تونه همه این حقیقت رو وجدان کنه
اما تا جایی که توانایی شناخت داره، نمی تونه حقیقت خودش رو انکار کنه.
دلیل رفتارهای خام و ناپخته! و بی جای خیلی از ماها هم همین موضوعه، به جای اینکه واقعیت خودمون رو بپذیریم، خودمون رو
2643 - بعد از آنکه یکی از کارشناسان تلویزیون ماهواره‌ای «ایران فردا» با مستندات تاریخی به گوشه‌ای از چپاولگری «رضا شاه» اشاره کرد، «علیرضا نوری زاده» مدیر این شبکه  در دفاع از اقدامات موسس رژیم پهلوی، ادعا کرد: “رضاشاه زمین‌ها را بالا کشید؟ زمین کشور خودش بود. حداقل زمین مال مردم خودش بود. او زمین خودش را گرفت. بعد هم زمین‌ها را گذاشت برای پسرش و رفت!!”لینک کوتاه منبع:  www.tiny.cc/mzdr109
دانلود فایل اصلی
انفجار زخم مرا می‌بینی؟‌ چه اندازه به فواره‌های سبز نگاه تو شباهت دارد. ببین چقدر آستانه‌‌ی من به گل‌دسته‌‌های تو نزدیک است و مذهب ابتداییم از پیامبران دوره گرد خیال تو الهام می‌گیرد.اگر از فلات‌های خون‌فشان سپیده گذشتی به خواهران شوی‌مرده‌ام بسپار تا عطش واحه‌ناپذیر مرا با یک لیوان سرب داغ فروبنشانند.آیا آن شامگاه روشن را به خاطر می‌آوری که نگاه ما بر آن قافله بی‌بازگشت بود و در چشم‌‌انداز ما جز برق دشنه‌ها  قهقهه شیاطین چیز
این بار مناجات امیدواران از امام سجاد علیه السلام را خواند.همان مناجاتی که پر از حس امید هست و فریاد می زند که خدا
هست هنوز.
 تا رسید به این عبارت ( چگونه فراموشت کنم،که همیشه به یادم بودی) مفاتیح را بست و گفت:
 
دست هایش یخ کرده بود و دلشوره توی وجودش نشسته بود.هم باید به منبرش می رسید و هم به قرارش.برنامه روضه های 
خانگی شیخ یک منبر بیست دقیقه ای بود و چای آخر روضه.امروز باید از خیر خوردن چایی می گذشت تا به قرارش
برسد.روضه را خواند و با عجله سم
ایستاده بود جلوی آینۀ کوچک روی میز و سعی می‌کرد خودش را ببیند. خودش را خم می‌کرد، از گردن به پایین را نمی‌دید، راست می‌ایستاد، صورتش را نمی‌دید! از اینکه فقط می‌توانست بخشی از خودش را ببیند عصبانی شد که: "من می‌رم خونه‌مون، آینۀ شما منو درست نشون نمی‌ده!"...
راست می‌گفت، آینه کوچک بود.
**
موقع رفتن، آینۀ قدّی جلوی در را دید، مکث کرد، خودش را دید؛ تمام و کمال. خندید و رفت.
 
حاشیه:
با این کارش، مثالی که همیشه می‌شنیدم را به چشمم دیدم؛ انسان را
عبور کن آنقدر ها هم سخت نیست…فهمیدن اینکہ بعضی ها می آیند کہ :نمانند…نباشند…نبینند…و تو اگر تمامی ِدنیا را هم حتی بہ پایشان بریزیآنها تمامی ِبهانہ های دنیا را جمع می کنندتا از بین آنهابهانہ ای پیدا کنند که: بروند…دور شوند….کہ”نمانند اصلا”پس بہ دلت بسپار، وقتی از خستگی هایِ روزگارپناه بردی بہ “هر کسی” لااقل خوب فکر کن ببین از سر علاقه امدهیا از سر ِ … !!! تا دنیایت پر نشوداز دوست داشتن هایِ پر بغضکہ دمار از روزگارت درآورد !!! نبودنش را تح
بعضی وقتا یه هدف داری، یه هدف بزرگ که کل زندگیت شاید دنبالش بودی، کلی تلاش کردی براش کلی کار کردی کلی از زندگیت زدی از تفریحت تا بهش برسی، حالا دو حالت پیش میاد در نهایت یا بهش میرسی که خیلی حال میکنی با خودت فک کن برا یه هفته ماکسیمم ، حالت دیگه اینه که نمیرسی، همین.ولی میدونی داستان چیه؟ داستان اینه که تو هر دو حالت تو برنده ی زندگیتی، باور نداری؟ برگرد نگاه کن به مسیرت. واقعیت زندگی اون مسیرس یکم که دقت کنی خودش تفریحه خودش مشکله خودش صورت م
 منطق مورچه ای دارای 4 قسمت است:
  اولین بخش آن این است : « یک مورچه هرگز تسلیم  نمیشود. »
اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری میگردند. 
بالا میروند ، پایین میروند ، دور میزنند.
 آنها به جستجوی خود برای یافتن راه دیگر ادامه می دهند.
 بخش دوم این است : « مورچه ها کل تابستان را  زمستانی می اندیشند. »
این نگرش مهمی است. نمیتوان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است.
 پس مورچه ها وسط تابس
پیرمرد یک نوار داشت که هروقت دلش پر میشد و تنهایی اش سر می‌رفت، به آن گوش می‌داد. یک شب که خسته بود، نوار را گذاشت توی دستگاه اما با دست لرزانش به جای دکمه ی پخش، دکمه ی ضبطش را زد و با این فکر که اول نوار خالی است، بی اعتنا رفت سراغ خودش. آخر شب هم نوار را فراموش کرد و از خستگی خوابش برد.
صبح که بیدار شد فهمید با دست خودش چه کرده. نوار را گذاشت. دید صدایی نیست جز راه رفتنش، تنهایی غذا خوردنش، مسواک زدنش... و سکوتش. پیرمرد  سکوت خودش را ضبط کرده بود.
پیرمرد یک نوار داشت که هروقت دلش پر میشد و تنهایی اش سر می‌رفت، به آن گوش می‌داد. یک شب که خسته بود، نوار را گذاشت توی دستگاه اما با دست لرزانش به جای کلید پخش، کلید ضبطش را زد و با این فکر که اول نوار خالی است، بی اعتنا رفت سراغ خودش. آخر شب هم نوار را فراموش کرد و از خستگی خوابش برد.
صبح که بیدار شد فهمید با دست خودش چه کرده. نوار را گذاشت. دید صدایی نیست جز راه رفتنش، تنهایی غذا خوردنش، مسواک زدنش... و سکوتش. پیرمرد  سکوت خودش را ضبط کرده بود. و ح
می‌رود توی پارک، سوار تاب می‌شود، فکر می‌کند بگذار یک عکس هیولای مامانی از خودِ خفنم بیندازم، دوربین گوشی‌اش اما خسته، خودش بی‌هنر و تنش کوفته است. سرش را به بچه‌بازی‌های خودش تکان می‌دهد و با مهربانی زمزمه می‌کند: «برو به درک بابا.»
گوشی را پرت می‌کند توی سوراخ کیفش، جفت دست‌ها را می‌چسباند به زنجیرها، نیشش را تا ته باز می‌کند و لنگ در هوا می‌رود به نوک آسمان که خورشید بگیرد.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت تخصصی هک و امنیت اخبار بازی ها و تکنولوژی و جدیدترین اختراعات پیشرفته